اگر دختران قبل از اسلام زنده به گور مي شدند چرا خديجه يك تاجر بزرگ بود؟ چرا اسلام در ابتدا با پول همين زن كه قبل از اسلام به دنيا آمده بود گسترش داده شد؟
اين سؤالي هست كه ذهن منو با خودش درگير كرده.
هدف من توهين نيست بلكه پاسخ دادن به سؤال هاي ذهنم است.
من كه پاسخي نيافتم اگر كسي مي تونه جواب بده ممنون ميشم.
من كه پاسخي نيافتم اگر كسي مي تونه جواب بده ممنون ميشم.
4 نظرات:
سلام بر شما
سوالی که برایتان پیش آمده را خواندم و پیرامون آن تامل کردم. به نظرم رسید این پاسخ را خدمت شما عرض کنم.
اولین نکته ای که لازم به یادآوری است اینکه چنین دیتاهایی چون به تاریخ بازمی گردد، لازم است رفرنس های تاریخ آن لحاظ شود. اگر پیش فرض درستی قرآن را پذیرفته باشیم، در قرآن این مطلب ذکر شده و وجود دارد. در ضمن این که بسیاری از کتب تاریخی اسلامی آن را مورد تاکید قرار داده اند.
آن چه مهم است این که به نظر می رسد شما به دنبال منبع این رسم نباشید چون سوال شما در مورد منبع نیست بنابراین در نکته ی اول توقف نمی کنم هرچند اگر مایل بودید بفرمایید تا اسناد تاریخی آن را برایتان عرض نمایم.
نکته ی دوم که بیشتر سوال شما برآن متمرکز است را شاید بتوان نوعی استبعاد از وجود چنین رسمی به شمار آورد. قرینه ای که در مورد حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ذکر کردید نشان دهنده این استبعاد در نظر شماست.
فکر می کنم بتوانم این گونه مقصود خود را خدمت شما عرض کنم که منظور از وجود یک عادت و رسم در میان یک قوم این نیست که صددرصد مردم آن قوم خود را ملزم به رعایت آن می دانند و این رسم در تمامی زمان ها اجرا می شده است. بنابر این فرضیه دخترانی که در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زنده بوده اند، از جمله حضرت خدیجه علیهاالسلام، می توانند استثانائاتی از عمل کردن به این عادت جاهلی باشند. و نیز شاید بتوان گفت به دنیا آمدن آنان قبل از فراگیر شدن این سنت در میان مردم آن روزگار باشد.
نهایتا به خاطر ندارم در جایی خوانده باشم که تمام مردم تمام دختران را زنده به گور می کرده اند آن هم در تمام زمان ها.
هر عادت اجتماعی و رسمی استثنایی هم دارد و این طور نیست که به شکل صد در صد فراگیر باشد.
حتی در ایران ما که رسم نوروز رسمی شامل و عام است می توان خانواده هایی را یافت که پای بندی زیادی به این رسم ندارند و نسبت به این روز زیبا و عید باستانی علاقه ای نشان نمی دهند. به طور کلی صادر کردن یک حکم کلی طوری که تمام افراد یک اجتماع را دربرگیرد از منظر جامعه شناختی کاری غیرعلمی و نادرست محسوب می شود.
اگر پاسخهای بنده شما را قانع نکرد بفرمایید تا با چست و چوی بیشتر اسناد و مدارک گویاتری در مورد این رسم اعراب جاهلی خدمت شما عرضه بدارم.
موفق باشید به ما هم سری بزنید
از آشنایی با شما خوشحال شدم.
ممنون از پاسختون. ولي هنوز خوب متوجه نشدم : من اينو مي گم اگر حقوق زنان ناديده گرفته مي شد چطور يك زن توانسته تاجر بزرگي شده باشه؟ اين مثل عيد نوروز نيست مثل اينه كه يك زن بدون اجازه شوهر يا پدرش بتونه به خارج از كشور بره! يعني قانوني رو زير پا گذاشته باشه. اميدوارم منظورمو رسونده باشم.
بعدش طوري در كتابهاي داخل ايران نوشته شده انگار قبل از اسلام حتي راه رفتن هم بلد نبودند.من كتابهاي عربي رو نمي دونم(چون عربي بلد نيستم دوست ندارم قضاوت كنم).
باز هم منون
سلامی دوباره و تشکر از نظر مرحمت آمیز جناب عالی، دوست عزیزم! واژه هایی مانند حقوق کلماتی هستند که زمان طولانی از رایج شدن آن نمی گذرد. به عبارت دیگر در جامعه عرب پیش از اسلام این گونه نبوده است که یک حکومت مجموعه ای از قوانین را تدوین کرده و از مردم خود التزام به رعایت این قوانین را خواستار شده باشد. در نظام قبیله ای زمان یاد شده، به علت وقوع فراوان جنگ های قبیله ای و قومی و اسارت تبعی زنان، اعراب از وجود زنانی که با اسارت موجب ننگ قبیله ی خود و سرافکندگی آنان می شدند، شرمسار بودند و یکی از مهم ترین عوامل زنده به گور کردن دختران همین بود. در واقع آنان می خواستند دختری نباشد که در صورت اسیرشدن باعث ننگ قبیله خود شود. طبیعی است که این پیش فرض در مورد کسانی که به خاطر قدرت فراوان و ثروت زیاد ترسی از این اسارت نداشته اند، صدق نکرده دلیلی برای کشتن دختران خود نداشته باشند. البته این علاوه بر جنس درجه بودن دختر است ( که البته اسلام به شدت با این نوع تفکر به مبارزه برخواست و حقوق معینی را برای دختران تعریف کرد که پیش از آن سابقه نداشته است ).
بنابر آن چه معروض داشتم نمی توان حقوق منسجمی برای زن در زمان یاد شده در نظر گرفت یا خلاف آن را برشمرد. پس در واقع این کار نوعی قانون نانوشته و التزام قومی بود که هر قوم بسته به شدت و ضعف اقتدارش به کار می بسته است. در نتیجه همانگونه که در کامنت قبلی تصدیع کردم نمی توان این اتفاق را واقعه ای جهان شمول ( بالنسبه به جامعه ی آن روز ) در نظر گرفت و قطعا مواردی بوده است که دختران به خاطر موقعیت اجتماعی قبیله ی خود به امتیازاتی دست می یافته اند، به خصوص این که در نظر داشته باشیم معیار برتری در چنین جوامعی موقعیت خانوادگی و قبیله ای و ثروت آنان بوده است نه معیارهای انسانی صرف.
با توجه به آن چه بیان شد، می توان زنانی را برشمرد که نه تنها به ثروت و دارایی افزون تری از خانواده و قبیله ی خویش دست می یافته اند بلکه در سایه چنین دارایی مصونیت اجتماعی می یافته و در جامعه ی عصر خویش صاحب نفوذ و قدرت نیز می شده اند.
فکر می کنم بیش از هر چیز توجه به روحیات مردم آن روز و معیارهای فضیلت و برتری آنان برای پاسخ به این سنخ از سوالات لازم باشد.
باز هم از لطف شما متشکرم، فدای شما موفق باشید.
ممنون از پاسختون .
نتيجه اي كه گرفتم اين بود چيزهايي كه در كتابهاي ما نوشته شده اشتباه است يا اغراق شده است.
ارسال یک نظر