osho


دين و ايمان تو نبايد از روي ترس ، بلكه از روي عشق باشد.



از جهنم نهراس.

آري ، نوعي جهنم و بهشت وجود دارد كه حالتي رواني در وجود توست ولي هيچ ربطي به جا و مكاني ويژه در زير زمين يا در بالاي آسمان ندارد. اين پندار را دور بينداز. دين ربطي به اين مهملات ندارد. خدا را يك انسان مپندار. پدر خواندن خدا به ترس تو دامن مي زند ، زيرا هر كودكي از همان آغاز از پدر ترسانده شده است. هيچ خدايي در هيأت يك انسان و هيچ اَبَر پدري در بهشت وجود ندارد. خدا همان همه ي جهان هستي است. نام ديگر زندگي است. زندگي را دوست داشته باش! خودت را وقف زندگي كن! خودت را تمام و كمال در اختيار زندگي قرار بده تا شادماني به پا خيزد. شادماني اي كه داري آغاز ولي بي پايان است

.

از سخنان اوشو


osho

شاد بودن عين دين داري و غمگين بودن عين بي ديني است. از نگاه من قديسان به هيچ وجه مقدس نيستند. چهره شان بسيار غمگين ، بي روح و مرده است. چگونه به معرفت خدا رسيده باشند؟ اگر معرفت خدا چنين غمي به بار مي آورد ، بي ارزش است. اگر معرفت خدا مردم را اين گونه بي روح و با چهره اي كشيده مي سازد ، پس بهتر است كه از خدا دوري گزيد. اگر تصادفا به خدا برخوردي ، بگريز!

اين ، نوع نگاه من به خداست. شايد شيطان است كه در هيأت خدا در برابر قديسان حاضر شده است. خدا فقط مي تواند شور و حال باشد. فقط مي تواند سرور و شادماني باشد.خدا براي من چيزي نيست مگر شادي و نشاط. پس شادمان باش و بگذار شادي ات عبادتت شود.

از نوشته هاي اوشو

سيرك

يك مربي سيرك با استفاده از حيله ي بسيار ساده اي موفق به كنترل و نگاهداري از يك فيل در بند كشيده مي شود.

وقتي كه حيوان هنوز كوچك مي باشد ، يكی از پاهايش را به تنه ي درخت بسيار محكمي مي بندند. هر چه كه حيوان مزبور براي آزادي خود تلاش كند موفق نخواهد شد. پس از مدت زمان كوتاهي ، او كم كم با اين ايده خو مي گيرد كه آن تنه درخت از او قويتر است.

هنگامي كه فيل ديگر بالغ شده و داراي نيروئي غير قابل تصور و فوق العاده مي باشد ، فقط كافي است طنابي را به يكي از پاهاي فيل بسته و او را در يك بيشه زار رها كنند. چرا كه او حتي سعي سعي در آزاد كردن خودش هم نخواهد داشت. براي آن كه آن دفعات بسياري را به خاطر مي آورد كه سعي و تلاش خود را كرده اما موفق نشده است. همانند فيلها ، پاهاي ما انسانها نيز به چيزي بسيار شكننده و ظريفي بسته شده است. اما چون از زمان كودكي ، با زور و قدرت آن تنه ي درخت خو گرفته ايم ، جرأت انجام كاري را به خودمان نمي دهيم.

بدون آن كه بدانيم كه فقط با انجام يك حركت ساده شجاعانه كافي است تا تمامي آزاديمان را كشف كنيم.

پائولو كوئيلو

زن

چرا پيامبر زن نداريم؟ من خيلي به اين سؤال فكر كردم ... از افراد زيادي پرسيدم! ولي به من جوابي منطقي ندادند . در نهايت به چند نتيجه رسيدم ولي قبل از توضيح يك سؤال مطرح مي كنم : انسان چه زماني در مورد يك موضوع سؤال نمي كند؟ در دوحالت : 1- زماني كه موضوع رو كاملا فهميده 2- زماني كه از موضوع در مورد موضوع هيچي نمي دونه . خوب شايد بگوييد ربطش با اين كه چرا پيامبر زن وجود نداره چيه؟ جواب اين سؤال هم دو حالت داره يا زنان كامل بودن و نيازي به راهنمايي نداشتن و يا كلا هيچي نمي دونستند.
البته از زاويه روانشناسي به اين موضوع نگاه كردم ديدم ساختار مغز مرد با زن تفاوت زيادي داره ولي جالبترين نكته اش اينجاست كه مرد به صورت تصويري بيشتر موضوعات اطرافشو درك مي كنه و قدرت خيالپردازيش از زن قويتره.
شما چه فكر مي كنيد؟